ها؟
قرار نبوده تا نم باران زد،
دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر بگیریم
که مبادا مثل کلوخ آب شویم
قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی،
ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی،خنده های مصنوعی،
آواز های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی …
هر چه فکر می کنم می بینم
قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم
تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم
این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟
قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم،
از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم
بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود
باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند،
دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند …
قرار نبوده این همه در محاصره سیمان و آهن،
طبقه روی طبقه برویم بالا …
قرار نبوده این تعداد میز و صندلی کارمندی روی زمین وجود داشته باشد
بی شک این همه کامپیوتر و پشت های غوز کرده آدم های ماسیده
در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده …
تا به حال بیل زده اید؟
باغچه هرس کرده اید؟
آلبالو و انار چیده اید؟
کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته اید؟
آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست …
این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،
برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان،
برای خیره شدن به جاریِ آب شاید
اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز،
شب پشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده اند …
قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند
و ساعت های دیجیتال به جایشان صبح خوانی کنند …
آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً،
که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن ما
تا قرص خواب لازم نشویم
و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود …
من فکر می کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان،
بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه زنده بودن مان …
قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن،
این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه
و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد …
قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم
و سی سال بگذرد از عمرمان
و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم …
قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم
تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم …
قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم
اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی
یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد …
قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا،
صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن
و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم …
چیز زیادی از زندگی نمی دانم،
اما همین قدر می دانم که این همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده ،
همگی مان را آشفته و سردرگم کرده !
آنقدر که فقط می دانیم خوب نیستیم،
از هیچ چیز راضی نیستیم،
اما سر در نمی آوریم چرا …
ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ ﺳﯿﺎ
من ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺁﻣﻮﻧﯿﺎﮎ ﺧﺎﻟﺺ ﺗﻨﻔﺲ ﮐﻨﻢ
چقد قشنگه زندگی بدون "مخاطب خاص"
تا ﺣﺎﻻ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺍﮔﻪ ﭘﺴﺮﺍﻱ ﺍﻣﺮﻭﺯﻱ ﺑﺮﻥ
مراسم خواستگاری، پدر عروس: خودت بگو خلافت چیه؟ داماد: فقط آدامس زیاد میجوم. چرا؟ بوی سیگار رو از بین میبره...مگه سیگار میکشی!؟ آره بعد از عرق حال میده... مگه عرق میخوری!؟ آره گیرایی تریاک رو زیاد میکنه...مگه تریاک میکشی!؟ آره از بیکاری ک بهتره.. مگه بیکاری!؟ آره همش که نمیشه دزدی کرد...
یه شیر زن پیدا نمیشه یه شکست
عشقی به این آرمین جهان بزنه؟!
خواهرم 4سالشه به جز آهنگ هوایی شدی
محسن یگانه با چیز دیگه ای نمیرقصه
والا ما بچه بودیم با دوتا دست و بشکن کل
طول و عرض اتاقو یورتمه می رفتیم!
تو فیلما نشون میدن بچه گم میشه مامانش اتاقو 20 سال دست نخورده نگه میداره!
من 3 روز رفتم اردو مامانم اتاقو تبدیل به انباری کرده!
بچه فامیلمون اوقات فراقتشو با کلاس گیتار و تبلتش پر میکنه؛
والا ما بچه بودیم چند تا بالشت بر می داشیم رو هم می چیدیم؛
یه ذره اب و نون بر می داشتیم ساعت ها می رفتیم توش!
رفته بودیم واسه یکی از اقوام خواستگاری
دیدیم عروس خیلی ریلکس با تیشرت و شلوار جین لم داده جلومون
پاهاشو هم روهم انداخته مامانم گفت
خوبه والا،نه شرمی،نه حیایی،نه..همینجوری داشت هی می گفت
که یهو دیدیم که عروس چادر به سر چای به دست از آشپز خونه اومد بیرون!
هیچی دیگه...فهمیدیم اون داداش عروس بوده!
دانش جو است دیگر،گاهی دلش می خواهد مشروط نشود
بعد 8سال فهمیدم زی زی گولو نمیگفته:
دراکولا تا به تابلکه می گفته:دراز کوتاه تابه تا.
اصن کودکی من نابود شد
دختر خاله ام 11 سالشه دیشب ازم پرسید:
چطوری میتونم یه گجت طراحی کنم؟
والا من تو این سن بزرگترین سوالم این بود
که بروسلی قوی تره یا جکی جان؟!
يکی ماشينش تو برف گير ميکنه زنجير نداشته ، سينه ميزنه
وقتی که ما ایرانیا میخوایم کسی رو ستایش کنیم؛
عجب نقاشیه نکبت…
چه دست فرمون داره توله سگ…
چه صدایی داره کثافت …
چه گیتاری میزنه ناکس…
استاده کامپیوتره لامصب…
عجب گلی زد بی وجدان…
بی شرف کارش خیلی درسته…
دوستت دارم وحشتنـــــاک…
وقتی که میخوایم ناسزا بگیم یا نیش و کنایه بزنیم ؛
برو شازده…؟
چی میگی بامعرفت …؟
آخه آدم حســـابی…؟
چطوری آی کیو…؟
به به استاد معظــــم…؟
کجایی با مرام…؟
آقای محترم…؟
برو دکتـــر برو…؟
.
.
.
بیاندیش … نخند
پسر در حال دویدن…
زااااارت (صدای زمین خوردن)
رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی")
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!
.
.
.
.
.
دختر در حال راه رفتن…
دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)
رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای…
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟
یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من!
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین!!
مورد داشتیم دختره تو گوگل سرچ کرده : “غذا با تخم مرغ”
گوگل جواب داده:
متاسفم واسه اونی که میخواد تو رو بگیره !
ﯾﻪ روز ﯾﻪ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺴﺨﺘﯽ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺑﺎﻻ ﻫﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﺷﻤﺮﺩﻡ 70 ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﺩﻓﻌﻪ 71 ﺩﯾﮕﻪ ﺣﻮﺻﻠﻢ ﺳﺮ ﺭﻓﺖ ﻟﻬﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ !
بی عرضه
پسر خالم همیشه سوپ رو بعد از غذاش میخوره
بهش میگم اسکل همه قبل از غذا سوپ میخورن !
میگه میخوام اگه منافذی هم تو معده خالی مونده با سوپ پربشه !
پیامک شوهر به زن :
نترس ، من از پله های اداره افتادم و خانم جهانپور ، من رو که بیهوش بودم رسوند بیمارستان
الان بهوش اومدم ، احتمال خونریزی مغزی هست پای چپ و دنده راستم شکسته .
زن : خانم جهانپور کیه ؟؟؟
اینایی که وقتی میرن توالت و یه ۱ساعتی کارشون طول میکشه رو اذیت نکنین
اینا کسی رو ندارن ، مجبورن با اَفتابه درد و دل کنن !
پیامک زن به شوهر :
زن یعنی من ، که عشوه هایم دود میکند ابهت مردانه ات را
پاسخ شوهر :
قلبونت بِلم عَچیچَم مَن دَل بَلابَل تو اُبُهتی نَدالَم ، بُوچ بُوچ
بیاین الان دستِ جمعی خودکشی کنیم
به طور حتم قضیه از یه جاى آب میخوره ، وگرنه تا حالا از تشنگى هلاک شده بود
بعضی از این دخدراااا تو ﺧﻮﻧﻪ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺭﻭ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻗﻮﺭﺕ ﻣﯿﺪﻥ
ﺍﻣﺎ بیرون ﺗﻮ ﻣﻠﻊ ﻋﺎﻡ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﭼﯿﭙﺲ ﻧﺎﺯﮐﻮ،
ﺑﺎ ۸تا ﮔﺎﺯﻭ ۲تا ﺗﺮﻣﺰ ﻭ ۳ﺗﺎ ﻧﯿﻢ ﮐﻼﺝ و ۴بار خاموش کردن ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ !
آقا اینایی که میگن مثل سگ دروغ میگه
آخه مگه سگ دروغ میگه؟
اصلا مگه سگ حرف هم میزنه؟
چرا آخه مث سگ دروغ میگید ؟؟
دیروز رفتم آزمایش بدم
پولش شده سیصدو بیست هزار تومن
به بابام که گفتم میگه فقط اگه تو چیزیت نباشه من میدونمو تو
اعتراف میکنم هر روز صبح که بیدار میشم
با خودم تصمیم میگیرم که امروز خیلی خلاق و پر انرژی باشم
ولی بعد یه صدایی تو سرم میگه : آره اینو خوب اومدی
و بعد جفتمون با هم میخندیم و تصمیم میگیریم دورِهمی یه چرتی بزنیم
ما خواهانِ تمرگیدنِ دکمه "پ" کیبورد در یکجایِ ثابت میباشیم
انگار حتما باید آسمان به زمین بیاید،
یا حتما اتفاق خاصی بیافتد،
مثلا؛معجزه ای رخ دهد تا از زندگی لذت ببریم.
گاهی آنقدر در روز مرگی ها غرق می شویم،که فراموشمان می شود ساده ترین داشته های ما شاید آرزوی فرد دیگری باشد. . .
ما از امر و نهی پدر کلافه باشیم و دیگری در آرزوی شنیدن صدای پدرش . . .
ما از باب میل نبودن غذا به جان مادر غر بزنیم و دیگری در حسرت صدا کردن نامش و شنیدن جواب . . .
صدای زنگ تلفن از خواب بعد از ظهر بیدارمان کند و ما از بد خواب شدنمان بنالیم و دیگری تشنه ی شنیدن صدایی آشنا از پشت گوشی تلفن است . . .
همیشه شاکی هستیم انگار . . .
از گرما می نالیم . . .از سرما فرار می کنیم . . .در جمع از شلوغی کلافه می شویم . . .و در خلوت از تنهایی بغض می کنیم . . .تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصله گیمان را گردن غروب جمعه می اندازیم.
شاید بهتر باشد گاهی فکر کنیم تمام زندگی مان معجزه است . . .
همین که خورشید طلوع میکند . . مهتاب می تابد . . باران بی منت می بارد . . و هنوز هم میشود کسی را دوست داشت. .
تمام اینها بهنه ی ساده ای است برای یک لبخند.
گاهی هم با دیدن یک گل سرخ می توان طعم زندگی را چشید
هنوز هم می شود زندگی را دوست داشت. . .
اگر مردی شلوار جین را با کفش مردانه می پوشد،به ما ربطی ندارد
اگر زنی با کفش پاشنه بلند برای پیاده روی آمد،به ما ربطی ندارد
اگر پسری زیر ابروی خود را برداشت،به ما ربطی ندارد
اگر دختری قبل از سرد شدن هوا و بارندگی بوت پوشید،به ما ربطی ندارد
اگر کسی لباسی با طرح خاص را به تن کرد،به ما ربطی ندارد
اگر در خانه ی همسایه زیاد رفت و آمد میشود،به ما ربطی ندارد
اگر کسی روی بدن خود خالکوبی کرد،به ما ربطی ندارد
اگر کسی ریش یا سبیل دارد،به ما ربطی ندارد
اگر کسی اضافه وزن دارد یا اندامش متناسب نیست ،به ما ربطی ندارد
اگر کسی به موسیقی سبک خاصی گوش می دهد،به ما ربطی ندارد
اگر کسی به شیوه ی خودش زندگی می کند و به کسی صدمه نمی زند به ما ربطی ندارد
اما
اگر کسی نیازمند کمک است،چه مادی و چه فکری،به ما مربوط است.
یاد بگیریم به حریم خصوصی دیگران احترام بگذاریم و از قضاوت و دخالت بی جا در زندگی انسانها
اجتناب کنیم.
خدا را شکر که هر روز باید با زنگ ساعت بیدار شوم»این یعنی من هنوز زنده ام.
خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار می شوم»این به یادم می آورد که اغلب اوقات سالمم.
خدا را شکر که سرو صدای همسایه هارا میشنوم»این یعنی می توانم بشنوم. خدا را شکر که مالیات می پردازم»این یعنی شغل و درآمدی دارم. خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم»این یعنی توان سخت کار کردن را دارم. خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را پاک کنم»این یعنی خانه ای دارم. خدا را شکر که لباس هایم برایم تنگ شده اند»این یعنی غذایی برای خوردن دارم. خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم»این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم. خدا را شکر که خرید های سال نو جیبم را خالی می کند»این یعنی عزیزانی دارم که برایشان هدیه بخرم. تو . . می بینی می شنوی راه می روی حرف می زنی . پس در هر زمان و مکان بگو . . «خدایا شکرت»
چرا زندگی رو سخت می کنی؟
دلتنگ کسی شدی؟بهش زنگ بزن...
می خوای کسی رو ببینی؟دعوتش کن...
می خوای بقیه درکت کنن؟توضیح بده...
سئوال داری؟بپرس...
چیزی می خوای؟برو دنبالش...
از چیزی خوشت میاد؟حفظش کن...
از چیزی خوشت نمیاد؟ترکش کن...
عاشق کسی هستی؟بهش بگو....
فقط یکبار زندگی می کنیم
.
سخت نگیر
.
ساده باش...
آهای آقا پسری که پارک دوبله خانمارو مسخره میکنید...
.
.
.
.
.
.
.
آره با شمام...
توپ شوت کردن خانمها را دیدین؟
اصله خندس خدایی !!!
اونم مسخره کنید
یه بار با رفیقم رفتیم تولد مخاطب خاصش،
خیلی باکلاس بودن، از اون خرمایه ها هم بودن.
بابا دختره همینجور تراول پنجایی می ریخت رو سر دخترش
هیشکیم به تراولا نگا نمی کرد فقط می زدن می رقصیدن
منو رفیقمم پامونو میزاشتیم رو تراولا انقد فشار می دادیم تا کف پامون عرق می کرد
تراول می چسبید به پامون می رفتیم دسشویی میزاشتیم جیبمون!
اونجوری نگا نکنید پول لازم بودیم!
خلاصه یاد یکی از عروسی هامون افتاده بودم
ک داییم یه بسته ۱۰۰تومنی پاچید رو سر عروس ۴نفر دستشون شکست
۲نفر سرشون، بابابزرگمم انگشت دستش شکست، ۵نفرم رفتن تو کما !
سبب غیبت امام زمان(عج)ماییم.
فرض کن حضرت مهدی(عج) به تو ظاهر گردد
ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟
باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری؟
خانه ات لایق او هست که میهمان گردد؟
لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟
پول بی شبه ز همه داراییت...
داری آنقدر که یک هدیه برایش بخری؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟
با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟!
واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران...
می توان گفت تو را شیعه ی اثنا عشری؟؟
راه رفتن خوب است ...؛
7جمله ی دوست داشتنی:
خداوند تنها یک زمان دارد،"اکنون"
تنها در یکجا حاضر است،"اینجا"
پس کی و کجا را فراموش کن.
آموزش تست اعتیاد پسر ها!!
تو ماشین وقتی پسره پشت فرمونه 1 دونه با تمام قدرت بزنین تو گوشش.
1-اگه هیچ عکس العملی نشون نداد تریاک کشیده!
2- اگه زد زیر خنده علف کشیده!
3-اگه پرید بالا بنگ زده!
4-اکه سکته کرد شیشه کشیده!
5-اگه ازت *ب گرفت کک زده!
6-اگه فحش خار مادر داد مسته!
7-اگه زد زیر گوشت،دندونات ریخت تو دهنت،چشات 2،2زد،دنیا دور سرت چرخید طرف سالمه خیالت راحت!
او برنده است!
بی بی هوس بوی تورا می شکنند
گلهای سر کوی تورا می شکنند
دیگر چه بگویم که یزیدان زمان
عمریست که پهلوی تورا می شکنند
یه روز گاو پاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه ، کشاورز دامپزشک میاره .
دامپزشک میگه:
" اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش وایسته گاو رو بکشید "
گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه:
"بلند شو بلند شو"
گاو هیچ حرکتی نمیکنه...
روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه:
" بلند شو بلند شو رو پات بایست"
بازگاو هر کاری میکنه نمیتونه وایسته رو پاش
روز سوم دوباره گوسفند میره میگه:
"سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه و نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی "
گاو با هزار زور پا میشه..
صبح روزبعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه:
" گاو رو پاش وایساده ! جشن میگیریم ...گوسفند رو قربوني كنيد... "
نتیجه اخلاقی:
خودتونو نخود هر آشی نکنید !
سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن !
بعد از انجام این کار دور هم جمع شدن ، زن فرانسوی گفت : به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی ، نه اتو و نه . . . خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم .
خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم !
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و آورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .
زن انگلیسی گفت : من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار . زن ایرانی گفت : من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم ! ولی خدا رو شکر روز چهارم با چشم چپ یکم دیدم!!!! ×××××××××××××××××××××××××××××××××× ×××××××××××××× ××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××× یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوري می کنه. بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت .
اما روز اول چیزی ندیدم !
روز دوم هم چیزی ندیدم !
روز سوم هم چیزی ندیدم !
وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان، رانندهء خانم بر میگرده میگه:
- آه چه جالب شما مرد هستید!…. ببینید چه به روز ماشینامون اومده! همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم!
مرد با هیجان پاسخ میگه:
- اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه!
بعد اون خانم زيبا ادامه می ده و می گه:
- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملن داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه. مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن كه مي تونه شروع جريانات خيلي جالبي باشه رو جشن بگیریم!
و بعد خانم زيبا با لوندي بطری رو به مرد میده.
مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حاليكه زير چشمي اندام خانم زيبا رو ديد مي زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی گردونه به زن.
زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.
مرد می گه شما نمی نوشید؟!
زن لبخند شيطنت آميزي مي زنه در جواب می گه:
- نه عزيزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشيم !!!
عید آمد و با مرغ پریدن نتوانم
بر قیمت ماهی نظریدن نتوانم
آجیل من ای دوست دو پاکت چس فیل است
چون پسته و بادام خریدن نتوانم
همیشه سرم بالاست.ღ..ღ.چون بالا سرم خداست
舞い降りる⚚Crystal Night⚚の贈り物(mese)
(c)ショコラトルテ ⚚Crystal Night⚚(mese)
(c)ショコラトルテ ⚚Crystal Night⚚(mese)
(c)ショコラトルテ ⚚Crystal Night⚚(mese)
(c)ショコラトルテ ⚚Crystal Night⚚(mese)